جدول جو
جدول جو

معنی بی عاقبت - جستجوی لغت در جدول جو

بی عاقبت
(قِ بَ)
مرکّب از: بی + عاقبت، بی فرجام. نافرجام. آنچه سرانجامش نیکو نبود و ببدی انجامد. (ناظم الاطباء) : پاداش کردار نامحمود این بدکردار بی عاقبت چیست ؟ (سندبادنامه ص 230)، اما دستوران بی عاقبت، ابروار پیش آفتاب عدل او حجاب گشته اند. (سندبادنامه ص 134)، و رجوع به عاقبت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدعاقبت
تصویر بدعاقبت
بدفرجام، کسی که نتیجۀ کار یا پایان زندگانیش خوب نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی طاقت
تصویر بی طاقت
بی تاب، ناتوان، بی تاب و توان، ناشکیبا
فرهنگ فارسی عمید
(قِ بَ)
عاقبت به خیر. نیک سرانجام. خوش عاقبت:
فرزند نیک بخت تو نزد خدا و خلق
همچون تو نیک عاقبت و نیک نام باد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(قَ)
مرکّب از: بی + طاقت، ضعیف و ناتوان. (آنندراج)، بدون توانایی. (ناظم الاطباء)، بی تاب و توان:
کنون جوئی همی حیلت که گشتی سست و بی طاقت
ترا دیدم ببرنائی فسارآهخته و لانه.
کسایی.
در طاعت بی طاقت و بی توش چرایی
ای گاه ستمکاری با طاقت و با توش.
ناصرخسرو.
با طاقت و هوشیم ما و او خود
بی طاقت و بی هوش و بی توان.
ناصرخسرو.
گرچه بی طاقتم چو مور ضعیف
میکشم نفس و میکشم بارت.
سعدی.
خداوندان نعمت میتوانند
که درویشان بی طاقت برانند.
سعدی.
چو مسکین و بی طاقتش دید و ریش
بدو داد یک نیمه از زاد خویش.
سعدی.
رجوع به طاقت شود.
- بی طاقت شدن، بی توان شدن. بی توش شدن: سر در بیابان نهاد و میرفت تا تشنه و بی طاقت شد. (گلستان، باب سوم)،
- بی طاقت گشتن، بی توان گشتن. بیتاب گشتن: سنگ پشت... آخر بی طاقت گشت. (کلیله و دمنه)،
لغت نامه دهخدا
تصویری از بد عاقبت
تصویر بد عاقبت
بد فرجام بد انجام بد فرجام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد عاقبتی
تصویر بد عاقبتی
بد انجامی بد فرجامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی طاقت
تصویر بی طاقت
ضعیف و ناتوان، بی تاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعاقبت
تصویر بعاقبت
آخرالامر در پایان کار
فرهنگ لغت هوشیار
بدانجام، بدسرانجام، بدبخت، بدفرجام، ناخوش عاقبت، نافرجام
متضاد: خوش فرجام، عاقبت به خیر، خوش عاقبت، نیک فرجام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی تاب، بی صبر، بی قرار، کم حوصله، ناآرام، ناصبور
متضاد: حمول، شکیبا، صبور
فرهنگ واژه مترادف متضاد